دلم تنگته ......

عشق مهربون و از دست رفته ام .....

دنیام بدون تو خالی و سرده ، فقط با روشن کردن خاطراتمان هست که یه کمی گرم میشم و حال و هوام عوض میشه .....درست مثل دخترک کبریت فروش .....

عزیزم کاش بودی .....کاش می دیدی دخترمون چقدر بزرگتر شده !!!!آخرین باری که در آغوش گرفتیش حدودا یساعت قبل از اون حادثه بود حدود یه ربع زیر بغلش رو گرفته بودی و تا رو بروی صورتت بالا اورده بودیش و باهاش حرف می زدی اونم بهت با سر و صدایی که در می اورد واکنش نشون میداد ....حالا نیستی ببینی چه وروجکی شده بچه امون از زیر میز ناهار خوری میره تا ته حال بعد از زیر صندلیا میره پشت تلویزیون و با مودم و کابل تلویزیون ور میره ...وقتیم که یه موقع هایی مسیرو اشتباه میره و گیر میوفته بین پایه میز و صندلی همونجوری چهار دست و پا شروع می کنه به گریه کردن ....داستانی داریم خلاصه با این وروجک ....کاش تو هم بودی ....من چجوری بدون دوست داشتن تو زندگی کنم ....چجوری آخه؟ اخه دیگه تو دنیا کسی نیست که منو اونجوری که تو دوست داشتی دوست داشته باشه ....کسی نیست که انقدر بمن اهمیت بده ...دل به دلم بده ....واسه دلتنگیام یه آغوش مهربون باشه ،  واسه درد دلام سنگ صبور ....عزیزم .....دنیام شبیه یه بازی تکراری مسخره شده ....

نظرات 2 + ارسال نظر
غ ـزل جمعه 14 آبان 1395 ساعت 15:18 http://life-time.blogsky.com/

چی شد که همسرتون رو از دست دادید؟

یه حادثه وحشتناک اتش سوزی

غ ـزل جمعه 14 آبان 1395 ساعت 14:28 http://life-time.blogsky.com/

خدا صبر بدهد به دل عاشقتان
دلم لرزید خیلی زیاد

ممنون عزیزم .....ان شا الله.... به یه صبر عظیم احتیاج دارم و ندارم ....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.