عشق دورم ...........

سلام عزیزم .....دوباره جمعه شد و دوباره من دلم گرفت آخه تو روزای هفته پنجشنبه شبا و کل روزای جمعه بهترین روز هفتمون بود کنار هم بودیم شب تا دیروقت بیدار می موندیم و با هم وقت می گذروندیم جات خیلی خالیه .....خیلی تنهام .....بدون تنها همنفس زندگیم ....بدون کسی که بیشتر از هر کس و هر چیز میخواستمش ....

من که اینجا حالم خوش نیست ولی همه امیدم اینه که تو اونجا خوب باشی و غصه دار نباشی ....نگران منم نباش ...خانواده ام تمام قد پشتم ایستادن، محبت می کنند ، مهربونند و تنهام نمی دارم ولی همه اینها باعث نمیشه که دلتنگت نباشم ....دلتنگ کسی که دوست داشتن رو بهم ثابت کرد .....هنوزم عاشقتم ...هنوزم مرد رویاهام فقط می تونه کپی خودت باشه ......من همه سعی امو کردم که تو زندگی با من آرامش و عشق رو تجربه کنی با اینکه اول عشقمون حس یک طرفه تو بود نسبت بمن ولی بعد از ابراز علاقه ات بهم و حتی مدتها بعد از اینکه سعی کردم بشناسمت هنوز عاشقت نبودم واسم یه دوست خوب بودی که خیلی راحت باهات درد دل می کردم و وقتی باهات حرف میزدم چقد اروم می شدم چقد گوش شنوا بودی واسم چقد خوب بلد بودی ارومم کنی ؟یادته یه بار مجبورم کردی برم واست چایی بریزم بیارم ....واسه خودم رفتم از آبدارخانه سیمان ...... چای آوردم گفتی منم چای میخوام گفتم فلاسک روی میز هست چای میخوای بریز گفتی خودت چرا از اونجا نخوردی گفتم آخه من چای تازه دم تو قوری چینی رو دوست دارم چای مونده تو فلاسک نمی خورم ....گفتی ا؟زرنگی ....منم از اون چاییا میخوام ....گفتم  برو بیار واسه خودت....خلاصه اونقدر مخمو زدی که منی که واسه مدیر عاملم چای نمی اوردم رفتم واست چای تازه دم اوردم ...تازه یادته چند وقت پیش  واسه داداشم چقدر با افتخار تعریف می کردی که یه بار رفتم تو اتاقش مجبورش کردم بره واسه چای بیاره .....

یادته می خواستم گوشیمو عوض کنم او موقع ها که مث الان دیجی کالا نبود و باید گوشیا رو از رو مجله ها مقایسه می کردی ؟یادته یه مجله گوشی واسم آوردی گفتی بیا از رو این مقایسه کن هر کدوم بهتر بود بخر .....یادته گفتی اینو تو خونه داشتم ....اما من حس کردم رفتی واسه من خریدی ....بعدها اعتراف کردی که آره رفته بودی اینو خریده بودی که به بهانه انتخاب گوشی کلی باهام حرف بزنی ؟یادته با هم از پری هیتر بالا می رفتیم ؟یادته یه بار الکترود از کارگرا گرفتی و بهم جوشکاری یاد دادی؟.....عزیزم ......کاش الانم پیشم بودی ....دلم عجیب گرفته .....

نظرات 1 + ارسال نظر
غریبه جمعه 14 آبان 1395 ساعت 12:11

عالی بود!!
واقعا عالی
به وجد اومدم از نوشته هات. چقدر همه چیزو زیبا می بینی و می نویسی.
و من با خوندن نوشته هات، با لب خندون گریه کردم. از سر شوق.
خوشا به حالت. واقعا خوشا به حالت.

ممنون از لطفت.ولی دلیل گریه اتونو نفهمیدم .اونم با لب خندون؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.