عشق دورم .......

سلام تنها عشق زندگیم .....تنها مایه آرامش و دلخوشیم .....نمی دونم کی قراره صبور بشم .....کی قراره آتشی که تو جانم و روح و روانم  افتاده خاکستر بشه......داودم ....امروز کلی با پارسا ویوس دادیم و گرفتیم واسم شعر مدرسه اشو خوند.....لیانا با شنیدن صداش کلی ذوق کرد و خندید ....اونم کلی قربون صدقه اش رفت ......وای .......وای .....که زندگی چقد باهامون بد تا کرد ....وای که چقدر خدا با هم بودنمونو نخواست .....مطمئنم که خدا هم از تنهایی به تنگ اومده بود ....خدا هم به من حسودی کرد که هم صحبت و همدمی مثل تو نداشت ....تو رو برد تا من اشک چشام خشک نشه هیچوقت ......دلم برای تو و پارسا تنگ شده کلی باهاش حرف زدم و الان دارم گوله گوله اشک می ریزم .....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.