دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من .....

سلام داود عزیزتر از جانم ، بی نهایت دلتنگتم ، دلتنگ مهربونیات ، خوش زبونیات ، خوش رویی و شوخ طبعی ات ، کم کم داره میشه یک سال ، یکسالی که خدا می دونه چقدر بمن سخت و تلخ گذشت ، در واقع به ما ، دخترت کلی بزرگ شده ، ذوق می کردی که سال دیگه مث بچه اردک راه میفته بچمون ، الان داره راه میره ، می دوه ، می خنده و تو نیستی که ببینی ، من همچنان درگیر یه نبرد سختم برای کنار اومدن با رفتن تو اما آرامش ، آرامش قبل از طوفانه ، یهو کابوس نبودنت خوابمو آشفته می کنه ......هنوزم باورش واسم سخته خیلی سخت ......عشق مهربونم خیلی تنهام ، خیلی به بودنت احتیاج دارم ....کاش پیشم بودی ......کاش سرمو میذاشتم رو شونه ات و یه خواب راحت مهمونم می کردی تو آغوشت ، مرد صبورم ، مرد دوست داشتنی زندگیم ، عشق وفادارم ، هنوزم دوستت دارم جای خالی ات بدجوری تو ذوق زندگیم میزنه .....فدای همه مهربونیات دوستت دارم ....

خداحافظ ، خداحافظ ، سفر خوش راه رؤیا باز 

پس از تو قحطی لبخند ، پس از تو حسرت پرواز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.